شنتياشنتيا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

شنتیا پسر ناز

عقیقه

سلام خوبید چه خبر ؟ بعد از گذشت تقریباً ١٥ ماه از تو این دنیا اومدن من ،خدای مهربون شرایطو فراهم کرد و آقام به همراه ننه جونم و من رفتيم شير خوار گاه آمنه براي انجام دادن مراسم عقيقه - خيلي هيجان انگيز و خوب بود نميدونم ميدونيدعقيقه چيه،وقتي بچه به دنيا مياد بعد از روز هفتم بايد واسش يه گوسفند يا شتر يا گاو رو قربوني كرد كه يه شرايطه خاص خودشو داره،يه آقا قصاب بود كه خيلي مهربون بود اول گوسفندو آوردن بعدش آقا قصاب از تو كتاب مفاتيح دعاي مخصوص عقيقه رو خوند -بعدش ننه جون منو برد كنار تا گوسفندو قربوني كنن ، بعدش آقا قصاب به آقام گفت شنتيا رو بيار از رو گوسفند قربوني عبور بده -وقت قربوني همش صلوات ميفرستادن-آقام ميگه دعاي عقيقه خيلي دعاي قش...
18 بهمن 1390

اولين مسافرت

به نام خدا سلام ،رفتيم مسافرت ميدونيد كجا ؟اصفهان جاي همه خالي خيلي خوش گذشت آخه اين اولين مسافرت من بود. رفتيم خونه عمو جان خيلي خوش گذشت جشن تولد پسر عموم هم بود امير علي 5 ساله شد يه جشن توليد خيلي با مزه كيك و هديه هم بود خوش به حال امير علي چه هديه هاي خوبي گرفت ،كيبورد -ماشين عمو جونم خيلي منو دوست داره همش منو بغل ميگيره منم عمو جونمو خيلي دوست دارم مامان باباها شما هم بچه ها رو مسافرت ببريد خيلي به ما بچه ها تو مسافرت خوش ميگذره خدافظ
5 بهمن 1390

دندون هفتم

به نام خدا سلام به همه كساني كه بچه ها رو دوست دارن من ديگه دارم حسابي قاطي آدم بزرگا ميشم،ميدونيد چرا؟ آخه دندون هفتمم داره درمياد،مامانام اولين كسي بود كه متوجه شد بعدشم به آقام گفت كه اونم خيلي خوشحال شد.ديگه همه جور غذائي ميتونم بخورم ، ميوه هم خيلي دوست دارم،شما هام ميوه زياد بخوريد آخه خيلي خوب و خوشمزه است. مواظب خودتون باشيد خدافظ
5 بهمن 1390
1